وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ ....
و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده اند مى شناسد و يقينا منافقان را [نيز] مى شناسد (عنكبوت-11)
"صراط" - شرایط امروز کشورِ همیشه سرفراز ایران، شرایط عجیبی است. از سویی باید مراقب دشمنان قسم خورده ی نظام در خارج از کشور باشیم که هر ثانیه حیله ی جدیدی را علیه ملت آسمانی ایران آغاز می کنند و از سوی دیگر باید نگران افرادی باشیم که خواسته و ناخواسته در داخل کشور آب به آسیاب دشمن می ریزند و با اعمال شومشان سعی در منحرف نمودن انقلاب اسلامی از جاده ی تعالی دارند.
به گزارش سرویس فرهنگی صراط، در این میان یکی از عرصه هایی که دشمن سعی می کند در آن تاثیرات مخربی را به جای بگذارد عرصه ی فرهنگ است . بارها نیز لزوم مبارزه با موج فراگیر تخریب فرهنگ اسلامی ما از جانب بسیاری از بزرگان نظام یادآوری مکرر شده است و رواج اصطلاحاتی مانند تهاجم فرهنگی یا شبیخون فرهنگی برای نشان دادن عمق این موج تخریب است. البته دشمنان برای انجام طرح و نقشه های خود تنها نیستند و همانگونه که گفته شد افراد زیادی در داخل ایران دانسته یا نداسته با این موج تخریب همراهی می کنند. یکی از حوزه های فرهنگی که بسیار زیاد مورد تمایل مردم به خصوص نسل جوان قرار دارد، حوزه ی موسیقی است. متاسفانه در موسیقی امروز ایران آشفته بازاری به وجود آمده است که تحلیل وقایع موجود در آن را با مشکلات بسیار زیادی رو به رو کرده است به همین دلیل نیز علمای علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی علیرغم تمایل به تحقیق و تفحص در این حوزه با مشکلاتی رو به رو هستند که انجام تحقیق را دشوار می کند . به خاطر همین با یک جستجوی ساده درمیان مقالات علمی انجام شده در سال های اخیر به خوبی به قلت تحقیقات حوزه ی موسیقی پی خواهیم برد و متاسفانه برخی از تحقیقات انجام شده نیز به نوعی برگردان شده ی تحقیقات غربی است و راهکارهای سست و ضعیفی داشته است. در صورتی که بزرگترین رسالت علمای علوم اجتماعی یافتن راهکاری برای التیام بخشیدن به زخم های موجود جامعه است.
در سال های اخیر جریان موسیقی ضد انقلاب خارج از کشور یا به اصطلاح «موسیقی لس آنجلسی» دچار تزلزل بسیار زیادی شد به طوری که با افزایش تولیدات داخلی در ایران مردم تمایل کمتری به استفاده از موسیقی لس آنجلسی داشته اند. در این میان اربابان کمپانی های بزرگ تولیدات لس آنجلسی که اغلب از ضد انقلاب های شاخص و پیروان فرق ضاله بوده اند دست به سیاست جدیدی زدند و آن هم جذب ترانه سرایان و آهنگسازانی از داخل ایران بود به طوری که این افراد با پرداخت دستمزد به ترانه سرایان داخل کشور و یا آهنگسازان داخلی از آنها ترانه و یا آهنگ را به صورت آماده خرید می کردند و در خارج از کشور فقط خواننده بر روی آنها اجرا می کرد. یکی از مهمترین دلیل این کار نیز احیای موسیقی لس آنجلسی بود به امید آنکه شاید سیاست جدیدی که آنها اتخاذ کردند باعث نزدیکتر شدن تولیدات آنها به سلیقه ی مخاطبان باشد. اما رفته رفته قشری که در داخل برای خوانندگان لس آنجلسی اثر تولید می کردند برای اینکه رقیبان خود را کنار بزنند مجبور شدند به تمام خواسته های سردمداران موسیقی لس آنجلسی تن بدهند و همانطور که می دانیم هدف اصلی خارج نشینان ضد انقلاب تولید ترانه هایی با موضوعات مخالفت و بر اندازی نظام اسلامی است. پس بسیاری از ترانه سرایان داخلی علاوه بر ترانه های عاشقانه شروع به سرایش ترانه های اعتراضی کردند به طوری که در جربان فتنه نیز بسیاری از خوانندگان لس آنجلسی ترانه های سیاسی خود را برای حمایت از موج موسوم به سبز از داخل ایران دریافت می کردند. در گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محدودیت هایی را برای این افراد به وجود آورده بود برای مثال افرادی که با خارج از کشور همکاری داشته اند در داخل ممنوع الکار می شدند اما به مرور زمان این افراد با سیاست «تغییر اسم» هم در داخل فعالیت می کردند و هم در خارج برای مثال ترانه سرایی که در خارج با اسم شخصی خود برای یکی از خوانندگان ضد انقلاب شعر می گوید در داخل برای خوانندگان داخلی نیز شعر سروده اما برای اینکه مشکل ممنوع الکاری دارد ترانه را به نام مادر خود منتشر می کند! . این کار نوعی دور زدن قانون و قانون شکنی محسوب می شود و عجیب است که با وجود اطلاع از این امر مسئولان اقدامی در جهت از بین بردن این گونه فعالیت ها صورت نمی دهند. حال اگر ماجرا در اینجا ختم به خیر می شد چندان لزومی بر بازگو کردن نبود بلکه این پدیده از این حد هم فراتر می رود. برای مثال ترانه سرایی وجود دارد که برای برخی از خوانندگان لس آنجلسی مشهور ترانه های ضد انقلاب می گوید و مردم را ترغیب به دشمنی با نظام می نماید در عین حال برای برنامه های صداوسيما ترانه هایی در مورد شهدا و انقلاب اسلامی و مفقود الاثر ها، ماه رمضان و... می سراید! بعید به نظر می رسد که مسئولان رسانه ملی از این ماجرا خبر نداشته باشند چرا که تا به حال بسیاری از مجری ها و مهمان های برنامه های مختلف نام این ترانه سرا را برده اند و از ایشان به نیکی یاد كرده اند! مدیران سیما هم از این ماجرا با خبر هستند چرا که با یک جستجوی ساده در اینترنت می توانند متوجه این اتفاق بشوند. حال می توان به خیانت و رفتار منافقانه ی این ترانه سرایان به سادگی پی برد. افرادی که هم از ضد انقلاب پول می گیرند و هم از صداوسیما برای 4 خط شعر دستمزد های کلان طلب می کنند. البته از این افراد کم نداریم مثلاً یکی از ترانه سرایانی که سابق بر این بسیاری از تیتراژ سریال ها را سروده بود این روز ها در سایت اختصاصی خود ترانه ای را به شاهین نجفی (خواننده ی مهدور الدم ضد انقلاب) تقدیم کرده است! این رفتار ها همان رفتار های منافقانه است که شهید مطهری از آن سخن می گفت. بیایید یک بار دیگر به تعریف واژه ی نفاق از منظر شهید مطهری نگاه کنیم: نفاق يعني دو چهرگي؛ اين که انسان جوري باشد و طور ديگري ارائه دهد، اين مضمون در تعريف شهيد مطهري از نفاق و منافق، در کلمات اهل لغت و تفسير هم ذکر شده است، درمجموع نفاق عبارت است از: اظهار خلاف باطن خويش.
عمق این فاجعه زمانی نمايان مي شود که ما به تبعات آن توجه کنیم! تمام پیام یک موسیقی از طریق ترانه و کلماتی منتقل می شود که خواننده بر زبان جاری می کند. ترانه به عنوان رسانه ای که دائما مشغول انتقال پیام به ذهن خواننده است بسیار بسیار حساس و دارای اهمیت است. هر انسان دارای یک جهان بینی و یک نوع طرز فکر است و مسلماً آن ترانه سرایی که هم برای داخل و هم برای خارج ترانه می گوید فکر و جهان بینی اش تغییری نمی کند بلکه با یک دیدگاه ترانه می سراید! پس چه درد بزرگی است که از رسانه ی ملی به بیننده پیامی منتقل شود که همین پیام از رسانه های لس آنجلسی پخش می شود و در نهایت همه ی اینها سعی در منحرف کردن ما از مسیر درست دارند. در زیر بخشی از نظر رهبر معظم انقلاب پیرامون موسیقی از نظرتان می گذرد:
الهاء، يعنى كسى را غافل كردن و از خود بىخود كردن. غافل كردن از چه؟ انسان از درد دندان كه غافل بشود، خوب است؛ اينكه بد نيست. الهاء، يعنى غافل كردن از آن جهت و هدف و حركت و راه خودش، و به تعبير اسلامى و دينى - كه مربوط به همهى اديان است؛ اين تنها مربوط به اسلام هم نيست - غافل كردن از خدا. وقتى انسان از همهى اين ارزشها غافل شد، اسمش غفلت از خداست. غافل شدن از خدا كه مىگويند، معنايش اين است؛ يعنى انسان ناگهان از همهى ارزشهاى الهى غافل بشود. بنابراين، موسيقى اى كه انسان را از خدا غافل كند، موسيقى بدى است